شبکه یک - 28 مهر 1402

آیا قهرمان، همان "پهلوان" است؟ (مکتب های ورزشی و نسبت "ورزش " با "ارزش")

کمیته المپیک، فدراسیون و تیم ملی تیراندازی کشور و مدال آوران جهانی_ روز ورزش و تربیت بدنی -1402

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خدمت شما سروران و مدال‌آوران و زحمت‌کشان رسیدم و این را بیشتر برای خودم توفیقی می‌دانم که محضر دوستان ملی‌پوش و مدال‌آور هستم.

در رابطه با ورزش و بطور خاص ورزش‌های رزمی از جمله تیراندازی عرض کنم که تمام ورزش‌هایی که در دنیا به تدریج در قالب المپیک و جام‌های جهانی مطرح شدند در تمام دنیا از ورزش‌های رزمی شروع شد. همه جا سعی کردند بین ورزش و تاریخ گذشته خودشان، فرهنگ ملی‌شان گره بزنند یعنی مدال‌ها را علاوه بر این که مدال شخصی یک ورزشکار است به یک مدال ملی تبدیل و مدال تاریخی و مدال سیاسی و مدال فرهنگی تبدیل کنند.

من خدمت دوستان عزیز سه‌تا مثال می‌زنم یکی ورزش در شرق و یکی هم در غرب و یکی هم در ایران. حتماً دوستان می‌دانند که ریشه المپیک به یک شهر باستانی یونان به نام المپ برمی‌گردد که هیچ اثری هم در بیرون از آن نیست. باستان‌شناسانی یک چیزهایی از زیر خاک درآوردند و گفتند چنین شهری بوده است. پایگاه‌های ارتش یونان زمانی که با ایران می‌جنگیدند در پایگاه برای سربازان یونانی آموزش نظامی می‌دادند آموزش تیراندازی، سوارکاری که این‌ها برای جنگ با ایران آماده بشوند آن موقع شرق جهان قدرت ایران و غرب ایران و روم بود. ریشه ورزش‌های المپیک به ورزش‌های رزمی در پادگان ارتش یونان برمی‌گردد وقتی که با ایران می‌جنگید. در آن جنگ‌ها ما گاهی شکست خوردیم گاهی هم پیروز شدیم از جمله یک وقتی آتن پایتخت یونان به دست ایرانیان افتاد که یک پیروزی خیلی بزرگ بود. این فیلم سیصد را دیدید یا نه؟ عاشوراسازی برای تحریف تاریخ آن جنگ. نشان داد ایرانیان یک مُشت خِپِل، بی‌عرضه، جمعیت زیاد، عقل کم، ترسو هستند 300تا سرباز یونانی کل ارتش ایران را شکست دادند اصل آن دروغ است. اصل خبرش دروغ است. فروعی که ساختند طبیعی است. شما آنجا دیدید که چهره ایرانیان را چهره موجودات خشن و وحشی ساختند آن خشایارشاه که بود لباسش ایرانی نبود زمان هخامنشی اصلاً این تیپ‌ها نبودند یعنی هنووز دارند برای تحریف تاریخ فیلم می‌سازند سیاسی کردن ورزش و القاء فرهنگ خودشان در ورزش. همان‌ها را غرب کرده، شرق کرده، نوبت به شماها که می‌رسد می‌گویند ورزش‌تان را با فرهنگ‌تان قاطی نکنید! این‌ها از هم جداست. خیلی خب به همین عمل کنید واقعاً تفکیک کنید و در میدان ورزشی یک عده‌ای از افراد به نمایندگی از ملت‌هایشان بیایند مسابقه بگذارند جوانمردانه و جوان زنانه، درست مثل آدم مسابقه بدهیم کلاهبرداری، فریب، مواد نیروافزا، خیانت در داوری، مانع ایجاد کردن در برابر یک تیم یک کشور، شایعه‌سازی و جنگ روانی نکنیم بیاییم طبیعی از ملت‌های مختلف کنار هم مسابقه بدهیم و هرکس درست‌تر و موفق‌تر عمل کرد مدال ببرد ما با این مشکلی نداریم اما واقعیت صحنه چیست؟ تمام ورزش‌های بین‌المللی از ورزش رسمی شروع شد همه از پایگاه‌های نظامی شروع شد در شرق، از جوزتشو، کونفو، کاراته، جودو، همه این‌ها ورزش‌های رزمی است در غرب همین‌طور، نیزه‌پرانی، شمشیرزنی، تیراندازی با کمان همه رزمی هستند. ورزش‌های باستانی خود ما همه رزمی هستند کمان، سپر، شمشیر، نیزه، گرز که با اسم‌های ورزشی به کار می‌رود.

ورزش و تربیت بدنی از دل جنگ و سیاست در دنیا متولد شده است. از همان اول هم دوتا مکتب ورزشی بود. ورزش از ابتدا ایدئولوژیک و سیاسی بود هیچ وقت غیر سیاسی نبوده است منتهی به نحو پیچیده و عریان. دوتا مکتب ورزشی بطور عام در جهان هست که یکی از آن‌ها می‌گوید ورزش باید اخلاقی باشد تفکیک اخلاق از ورزش. مگر نمی‌گوییم تفکیک دین از سیاست، تفکیک اخلاق از اقتصاد؟ تفکیک اخلاق و عدالت از ورزش! این سؤال اول. یک مکتب مکتبی است که امروز در این صد سال اخیر بر جهان حاکم شده است صریح این‌ها را نفی می‌کنند حرف آن را می‌زنند ولی در عمل مطلقا. یک مکتب، مکتب ورزش حتی در خود غرب بوده در دورانی که هنوز اجمالاً رنگ و بوی مسیحی داشت. در شرق آسیا همین‌طور. در ایران همین‌طور. ملاحظه کنید اولین سند تاریخی که خدمت شما عرض می‌کنم هرودوت یونانی می‌گویند ایرانی‌ها از 5 سالگی تا 20 سالگی سه چیز را می‌آموزند تیراندازی با کمان، سوارکاری، و راستگویی. خیلی جالب است. قضاوت یونان در مورد ایران. رومی‌ها و یونانی‌ها در کتاب‌هایشان می‌نوشتند که دنیا الآن دوتا قدرت است یک قدرت متمدن که ما هستیم. یک طرف هم بربرها یعنی وحشی‌ها که سمبل آن‌ها ایران است!

می‌دانید که در کتاب‌های تاریخ بسیاری از نظام‌های آموزشی غرب تا همین اواخر این‌ها بود و هنوز هم در بعضی از کتاب‌هایشان هست از توی مدرسه ابتدایی به بچه‌هایشان ایران را به عنوان یک دشمن تعریف می‌کنند حتی ایران قبل از اسلام را. ایرانی‌ها سوارکاری، تیراندازی و راستگویی، این‌ها را هم از هم تفکیک نمی‌کردند یعنی اخلاق از ورزش نباید تفکیک بشود. ما با دروغ گفتن، خیانت کردن، از مسیر تقلب، فساد، رشوه، چاپلوسی برای دشمن، ما از این طریق میدان نمی‌خواهیم. یک جا می‌گوید برخلاف مردم ما که فریب را جزء ضروری زندگی می‌دانند و می‌گویند در این دور و زمانه بدون دروغ نمی‌شود جلو رفت. دیدید بعضی‌ها می‌گویند در سیاست، در اقتصاد، در ورزش، مثلاً کلاهبرداری نکن و دروغ نگو، می‌گوید آقا مگر در این دور و زمانه می‌شود که دروغ نگفت؟! اگر دروغ نگویی می‌خورنت! اگر تو نخوری آن‌ها می‌خورند! چند هزار سال پیش عین همین حرف همان موقع هم گفته می‌شده، می‌گفتند در بازار، سیاست، اقتصاد، خانواده، ورزش، تفریح هرجا می‌روید دو شیوه دارد با راستگویی و دروغگویی. این تعریفی است که هرودوت راجع به ایرانی‌ها نوشته که بسیاری از تعابیر او ضد ایرانی است. بسیاری از ورزش‌هایی که در دنیا گاهی تغییر شکل پیدا کرده‌اند ریشه ایرانی داشته‌اند مثل همین هاکی روی زمین و گلف بازی‌های دیگر این‌ها از چوگان گرفته شدند و چوگان کاملاً ریشه‌های ایرانی دارد. گلف و هاکی تغییریافته‌های چوگان هستند و ریشه‌های کاملاً ‌ایرانی دارد. حالا می‌گویم که این ورزش‌های مربوط به قرن‌ها قبل چگونه در قرن 19 و در قرن 20 یعنی در این صد سال، همه ورزش‌ها را چطوری آوردند تغییر ماهیت دادند سکولاریزه و غیر اخلاقی کردند سیاسی در جهت منافع خودشان کردند قوانین آن را هم نوشتند و به همه گفتند بیایید توی زمین ما بازی کنید یعنی الآن چوگان هم چوگان ایرانی نیست چوگان با تعریف انگلیسی است. کشتی همین‌طور و از جمله تیراندازی که همیشه تیراندازان ماهر جهان تیراندازان ایرانی بودند قبل از اسلام و بعد از اسلام. بعد از اسلام در مسیر توحید و عدالت. قبل از اسلام در خدمت به سلطنت بوده است.

باز در منبع دیگر تاریخ یونان که دارد راجع به ایران به عنوان دشمن صحبت می‌کند می‌گوید این‌ها ورزش‌هایشان با فرهنگ بومی و ملی و خانوادگی‌شان درهم آمیخته است. به استاد و مربی‌اش احترام می‌گذارد یعنی خودش را به لحاظ شخصیتی هم‌ردیف آن نمی‌داند جلوی پای استاد و مربی‌اش حرکت نمی‌کند. خیلی جالب است اخلاق ورزشی مربوط به آن موقع. روح پهلوانی و گذشت.

این قضیه پوریای ولی را که شنیدید نکته خیلی برجسته‌اش را می‌دانید که چیست؟ می‌تواند مدال جهانی بیاورد بازوبند جهان‌پهلوانی‌اش را حفظ کند یک کشتی‌گیر جوان هندی آمده، مادرش پیش پوریا می‌آید، پوریا از عیاران متدین مذهبی است که خدمت به محرومین و امور خیریه و دفاع از مظلوم و یک چیزی مثل آن حلف‌الفضولی که پیامبر(ص) فرموده بودند که من قبل از اسلام در دوران جوانی یک پیمانی جوانان مکه بستند که هرکس مظلوم باشد ما کنار او می‌ایستیم و از او دفاع می‌کنیم و حق او را از ظالم می‌گیریم بخصوص اگر بیگانه و غریب باشد و از شهرهای دیگر به این شهر آمده تنهاست، در بازار سرمایه‌داران واشراف شهر بخواهند حق او را بخواهند. پیامبر(ص) در زمان پیامبری‌شان فرمودند این از آن کارهایی است که من اگر دوباره فرصت آن پیش بیاید وارد این قرارداد می‌شوم و این تعهدنامه را امضاء می‌کنم. حلف‌الفضول یعنی سوگند جوانمردان.

این فرهنگ عیاری که مشابه آن در شرق چه کسانی هستند؟ مشابه عیاران ما در غرب در دوران فئودالیته شوالیه‌ها بودند و در شرق سامورایی‌ها بودند. می‌دانید که پهلوانان ما هم مثل سامورایی‌ها سرشان را می‌تراشیدند و یک بخشی از مو را می‌گذاشتند و معلوم بود که این‌ها جوانمرد و عیار بودند! از سرمایه‌داران و قدرت‌ها دزدی می‌کردند بین فقرا تقسیم می‌کردند! این چیزی که بعداً از روی آن فیلم‌های تاریخی انگلیسی ساختند حالا تا همه می‌گویند عیارها را بگویند اسم رابین‌هود را می‌آورند این‌ها بودند و غالباً تیراندازی و کشتی‌گیری می‌کردند. در محله، امکان نداشت اجازه بدهند به کسی ظلم بشود یعنی می‌گفتند توی محله هرچه یتیم هست زنان بیوه و بی‌سرپرست هستند حق‌شان جایی پایمال بشود ما به میدان می‌آییم. سامورایی‌ها یا شوالیه‌ها در شرق بین این‌ها در هر سه منطقه یک کسانی بودند که فقط قوی بودند ورزشکار، شمشیرزن، گردن‌کلفت، خیلی اخلاقی نبودند بیشتر پولکی بودند این پول می‌داد او را می‌زدند این بیشتر پول می‌داد این را می‌زدند الآن هم در دنیا نظام ورزشی همین دو دسته است باز هم راستگو و دروغگو.

مادر آن کشتی‌گیر شب قبل از مسابقه آمد گفت که می‌شود فردا از پسرم ببازی؟ پسرش مسلمان هم نبود اما پوریا مسلمان است شیعه علی(ع) است. می‌گوید ما از آن طرف دنیا بلند شدیم آمدیم این آرزویش هست که ببرد از تو خواهش می‌کنم که پسر من را بدجور زمین نزن که آبرویش برود چون بعد افسرده می‌شود. پوریا به میدان می‌آید و کاری می‌کند که مصنوعی هم به نظر نیاید طبیعی باشد خودش شکست می‌خورد این ورزشکار خارجی که آمده مادرش از او خواهش کرده او مدال ببرد. ما الآن هنوز داریم به پوریا افتخار می‌کنیم برای این که این اخلاق انسانی و اسلامی را داشته است. آن وقت شما مقایسه کنید با سلبریتی ورزش و هنر و این‌هایی که این‌ها در آن دیدگاه مکتب مادی می‌سازند که این حاضر است مواد بزند، رشوه بدهد، دروغ بگوید، خیانت بکند، پشت پا به رقیبش یا شریکش یا هم‌تیمش بزند، با دشمنش چراغ سبز بدهد، حاضر باشد با آن‌ها همکاری کند که کشور خودش مدال نیاورد آن‌ها به خودشان احترام بگذارند تو باید به ملت و پرچم خودت بی‌احترامی کنی. این دوتا را با هم مقایسه کنید.

قهرمان غیر از پهلوان است. قهرمان مدال‌آور است. پهلوان قبل از مدال ورزشی، مدال انسانی هم دارد. تمام مسابقات ورزشی در دنیا نسبتی با اخلاق و سیاست دارند یا نسبت خوب یا نسبت بد. یعنی یا غیر اخلاقی هستند یا اخلاقی هستند بی‌ربط با اخلاق نیستند. حالا بعضی از ورزش‌ها که پول‌های عجیب و غریب می‌گیرند. فوتبال به اندازه رشته شما مدال‌آور اصلاً نبوده و نیست. به نظرم رشته شماها چقدر مدال آورده 190 مدال جهانی، 45 مدال المپیک. ما این‌قدر داریم خرج میلیاردی برای فوتبال می‌کنیم سروصدا می‌کنیم آخرش هم مدالی نمی‌گیریم من نمی‌خواهم ورزش‌های دیگر را زیر سؤال ببرم. مشکلات خرافات، خرگوش، هشت‌پا می‌آورند آن خرگوش باید بگوید چه کسی می‌برد و چه کسی می‌بازد؟ جادوگر می‌آورند، آن یکی تف می‌کند آن طرف یک وردهایی می‌خوانند! یعنی ورزش را به خرافات و به رشوه آلوده کردند. رشوه‌گیری رئیس فیفا لو رفت و الا همه‌شان رشوه‌گیر هستند. یک تعارض منافعی بین خودشان پیش آمد همه هم از همدیگر مدرک دارند مدرک انواع فسادها را دارند که چه زمانی رو کنند؟ او می‌گوید نگو تا نگویم، آن یکی می‌گوید بگو تا بگویم! بعد بعضی‌ها مدرک بیشتر دارند موضع بالاتری دارند و سرمایه‌داران قوی‌تری پشت آن‌ها هستند حرف‌شان جلو می‌رود و الا همه رشوه می‌گیرند و الا این یکی لو رفته است. در تمام ورزش‌ها در همه جای دنیا مافیا تشکیل شده، خود ورزش به عنوان سرگرمی سالم، تفریح، تمرین بدنی، تمرین روحی، ایجاد آرامش، وحدت، اخلاق، یعنی به چیزی که واقعاً به خودش توجه نمی‌شود ورزش است. ورزش در خدمت سرمایه‌داری، ورزش برای شهرت، ورزش برای ثروت، ورزش برای قدرت، ورزش برای تبلیغ، ورزش برای فریب. پس کو ورزش برای ورزش؟ رقابت سالم ورزشی بین افراد در یک محله، بین محلات در یک شهر، بین شهرها در یک کشور، بین کشورها در منطقه، و بعد در کل جهان. ورزش سالم اخلاقی، ورزش پوریایی، ورزش ایرانی، اسلامی، ملت‌های جهان را بهم نزدیک می‌کند. همه می‌گویند من اگر ورزشکار هستم قبل از ورزشکار بودن من انسان هستم ورزش همه چیز من نیست بخاطر یک مدال حاضر نیستم هر کاری را بکنم و هر چیزی را بگویم. آن کسی که می‌گویند برو توی میدان با اسرائیلی کشتی بگیر یا تیراندازی کن یا فوتبال بازی کن و مدال بگیر، می‌گوید این برایم مهم است که برای چه بروم؟! در واقع این را دارد می‌گوید که انسانیت برای من خیلی مهم نیست این که یک رژیمی آمده یک ملت و چند میلیون نفر را قتل عام کردند از خانه‌هایشان بیرون کردند و آواره کردند چند میلیون اشغالگر از جاهای دیگر به خانه‌های این‌ها آمدند و هنوز هم دارند جنایت می‌کنند برای من مهم نیست! من به انسان فکر نمی‌کنم من حاضرم روی خون انسان‌ها غلت بزنم ولی مدال بگیرم! من حاضرم شرف خودم و شرف ملتم را، اخلاق و انسانیت را معامله کنم ولی یک مدال گیرم بیاید و مشهور بشوم. یک ورزشکار هم می‌گوید که این معامله از نوع ایرانی، انسانی، اسلامی نیست. پوریا حاضر می‌شود مدال قطعی‌اش را بدهد و خودش را بدنام کند یعنی در شهر بعد از آن همه گفتند از یک جوان هندی خورد؟ خب ایشان می‌دانست این اتفاق می‌افتد ولی به همه می‌گفت بله من خوردم! من زمین خوردم. او می‌داند در یک زمین دیگری که زمین انسانیت است سرش بالا رفت و مدال آورد.

شهرت مهم‌تر است یا انسانیت؟ ثروت مهم‌تر است یا عدالت و انسانیت؟ این‌جا آن جایی است که او می‌گوید من با اسرائیلی و آمریکایی این کارها را می‌کنم آن رژیم نژادپرست است من به او لبخند می‌زنم عیبی ندارد من دارم به شخص خودم فکر می‌کنم آن هم منافع خودم. من به ملتم فکر نمی‌کنم من به ملت‌های مظلوم چه کار دارم؟! گور پدر همه‌شان. این فرق انسان و غیر انسان است. در ورزش همین‌طور است. در سینما هست، در دانشگاه هست، انسان پزشک داریم حیوان پزشک داریم. انسان مهندس، ‌حیوان مهندس. همه جا هست در همه رشته‌ها و صنف‌ها هست، مدیران کشور، حیوانی که مدیر است و انسانی که مدیر است در ورزشکاری هم هست. چی را به چی می‌دهیم؟ چه چیزی برای ما مهم است و چه چیزی مهم‌تر است؟ اگر قرار باشد یکی را فدای یکی دیگر بکنیم چه چیزی فدای آن یکی بشود؟

ما در سنت اسلامی و ایرانی می‌گوید این‌ها ملت راستگویی هستند. ورزشکاران‌شان هم راستگو هستند دنبال شهرت و مدال به هر قیمت نیستند حاضر نیستند اخلاق و شرف‌شان را معامله کنند. خب شما ببینید ورزش‌های رزمی که دوستان هم در همین حوزه تیراندازی هستند شما الان وسایل ورزش زورخانه‌ای را اگر نگاه کنید این‌ها پادگان‌های رزمندگان ایرانی بوده که برای دفاع از کشور و جنگ با دشمن آماده می‌شدند یعنی گرز، میل چوبی، سپر، تخته یا همان کباده، همه این‌ها ابزار جنگی هستند نوع چوبی‌اش را می‌ساختند ورزش می‌کردند برای این که هم سرگرمی و ورزش و رقابت باشد و هم برای دفاع از کشور آماده بشوند در پادگان‌های ایرانی این‌ها مسلمانه این کار را می‌کردند و وارد گود که می‌شدند یا علی می‌گفتند. دیدید درِ زورخانه‌ها یک مقدار پایین است وقتی می‌خواهید وارد شوید باید یک مقدار سرتان را خم کنید درهای بزرگ بلند نداشته، یک سرّ آن می‌دانید چیست؟ تواضع. وقتی می‌آیی این‌جا باید سرت را خم کنی و سرت و دماغت را بالا نگیری، از همان اول در برابر همه مؤدب و متواضع باش. بگو ما نوکر همه‌تان هم هستیم من نمی‌خواهم رئیس شما و مشهور شما باشم و از شما سواری بگیرم. در زورخانه‌های ما داخل می‌آیید سرت را پایین بگیر. وقتی زمین را می‌بوسی و به پیشانی میگذاری، وقتی اول کار سجده می‌کنی، اول کار می‌رفتند وضو می‌گرفتند بعد وارد ورزشخانه می‌شدند چون می‌گفتند این ورزش در راستای تکامل من است من جسمم را نمی‌گذارم از روحم جداگانه عمل کند جسم من قوی بشود اما روح من هم باید قوی بشود جسم قوی، روح ضعیف یک حیوان درنده می‌شود. بازوهای کلفت، گردن کلفت، سرعت زیاد، ولی مغز فندوقی، تحلیل نمی‌کند قلب، قلب حیوان است. تعبیر حضرت امیر(ع) است که می‌فرماید «الصورت الانسان و القلب الحیوان» بعضی‌ها هستند ظاهرشان انسان است شکل آدم‌ها هستند اما قلب‌شان قلب حیوان است. خود علی(ع) که قهرمان قهرمانان بود. می‌دانید که در نقل‌ها نوشته‌اند که حضرت امیر(ع) زره را یکطرفه می‌پوشید پشت آن زره نمی‌بست. می‌گفتند چرا؟ می‌گفت برای این که من نه هیچ وقت به دشمن پشت می‌کنم و نه می‌گذارم کسی زنده از من رد بشود. و می‌گفتند ما هر وقت علی را گم می‌کردیم نگاه می‌کردیم ببینیم کجا سپاه دشمن از همه شکافته شده، می‌فهمیدیم آن‌جا علی به خط زده است و بعد در عین حال دقت عقلانی و اخلاقی داشت. یک وقت حضرت امیر(ع) به یکی از رزمنده‌ها می‌گویند که تو چطوری است که هرکس جلوی تو می‌آید او را می‌زنی و بعد یکی هم که دارد فرار می‌کند باز می‌روی آن را هم می‌زنی. گفت دشمن است دیگر. فرمودند نه اگر بعضی از این‌ها بترسند فرار کنند می‌روند دیگر نمی‌آیند چرا او را تعقیب می‌کنی؟ ولی بعضی از این‌ها منشأ فتنه هستند بگذاری بروند بازدوباره برمی‌گردد می‌رود یک عده دیگر را هم با خودش می‌آورد. حضرت امیر(ع) فرمود من که شمشیر می‌زنم این که چه کسی باید کشته شود نه مجروح، چه کسی مجروح شود نه کشته، چه کسی فقط بترسد من روی این‌ها حساب می‌کنم چون حتی تک تک نیروهای دشمن هم از نظر من انسان هستند و من تلاشم در جهت نجات آن‌هاست هدف ما خون ریختن نیست بلکه نجات است به جنگ مجبورمان می‌کنند. نقل شده که وقتی ایشان شمشیر می‌زده فیلم‌هایی که می‌سازند که طرف شمشیر می‌خورد بعد از دو دقیقه می‌فهمد که نصف شده! نوع فانتزی‌اش را می‌شناسند اما نوع واقعی آن بوده، که نقل می‌کنند وقتی حضرت(ع) به دل دشمن می‌زد و از دل چهار – پنج رد می‌شد آن‌ها می‌افتادند بعد می‌فهمیدند که بدن‌شان تکه تکه شده یا در خیبر که علی(ع) از کجا کَنده، آن در را می‌گفتند 30- 40 نفر باید می‌آمدند آن را هُل می‌دادند دژ یهود بوده، و ایشان وقتی کَند به او گفتند چطوری این در را کَندی و از پاشنه درآوردی؟ حضرت امیر(ع) فرمود «قلعت باب الخیبر به قوّت ربّانیه یا روحانیه لابقوّه جسمانیه» فرمودند زور بازویم نبود بلکه زور ایمان و معنویت من بود اگر آن اراده پشت آن نبود این بازو نمی‌توانست این کار را بکند. این در ضمن نشان می‌دهد که اراده غیر از جسم در ورزش، اراده، انگیزه، خیلی نقش دارد در این که ببازی یا ببری. یعنی خیلی وقت‌ها واقعاً اول خودش می‌خواهد ببازد بعد می‌بازد یعنی اول قلب آدم تسلیم می‌شود بعد می‌گوید ولش کن توانش و حالش نیست بعد جسم آدم تسلیم می‌شود. در حالی که مواردی هست – شما خودتان تجربه کردید – گاهی خسته‌اید طبق هیچ محاسبه‌ای تو نمی‌توانی الآن برنده بشوی یا مدال بیاوری ولی اراده‌تان قوی است ادامه می‌دهید و مدال می‌آورید. مسئله ورزش، فقط جسم نیست اصلاً روح و جسم از هم تفکیک نمی‌شوند هم در عمل و هم در نوع نگاه به مسئله.

نوع کشتی گرفتن در سنت ایرانی و اسلامی با کباده‌کشی، نبرد تن به تن و غلبه بر دشمن با نوع نبردی که در جنگ‌های دیگر بخصوص در غرب رومی‌ها آموزش می‌دادند فرق می‌کرد یعنی آن تاکتیک‌های فریب بیشتر داشت این بیشتر تاکتیک‌های قدرت داشت. این دوتا فرق دارد.

راجع به سوارکاری، از قدیم ایران جزء بهترین اسب‌ها و نژادهای اسب و سوارکاران جهان را داشته است. ماهرترین تیراندازان سوار بر اسب که چطوری روی اسب باشی به سرعت و پشت تیر بزنی، به جلو بزنی، به پهلو بزنی، این هم از جنگ بیرون آمد و بعد سرگرمی و ورزش شد. چوگان را که عرض کردیم الآن ورزش جهانی شده است می‌گویند 2600 سال پیش چوگان ورزش ایرانی بوده و از ایران به هند رفته، قرن‌ها بعد که ایران هند را گرفته بودند و آن‌جا یک حکومت اسلامی ایرانی – هندی تشکیل شد که 600 سال خط و معماری و همه چیز در هند فارسی بود. می‌دانید همه هندی‌ها فارسی بلد بودند تا این که انگلیس‌ها آمدند و هند را گرفتند و زبان فارسی را ممنوع کردند زبان انگلیسی را اجباری کردند بعد هم ایران را گرفتند و این‌جا هم گفتند زبان ارباب باید اجباری بشود و هرجا فرانسه را گرفتند زبان فرانسه را در مدارس آن‌ها اجباری کردند و گفتند این زبان علم است هرجا را روس‌ها گرفتند زبان و خط روسی را اجباری کردند و گفتند اگر می‌خواهید پیشرفت کنید راهش این است! هرجا را انگلیسی‌ها گرفتند زبان و خط انگلیسی را اجباری کردند حتی انگلیس‌ها این‌جا را گرفتند زمان رضاخان می‌خواستند همین خط فارسی را هم از بین ببرند. لاتین بشود همان‌طور که ترکیه این کار را کردند. مثلاً سوریه، الجزایر، لیبی، تونس،‌ مراکش، این‌ها سهم فرانسوی‌ها شد و گفتند زبان علم فرانسوی است و آن را اجباری کردند و در مدارس آن‌ها تا همین الآن هم زبان فرانسوی آموزش می‌دهند.

چوگان از این‌جا به هند رفته و از آنجا به چین رفته، غربی‌ها در تماس با چینی‌ها و در بعضی از درگیریها آن‌جا را گرفتند و بعد به اروپا رفته ولی تمام این ورزش‌ها با این سابقه و قدمت خود در آخر قرن 19 و اول قرن 20 یعنی حدود 120 سال پیش، بخصوص توسط انگلیس‌ها همه این‌ها بازسازی شد. المپیک اختراع شد از یک سند تاریخی که اشاره به شهر المپ شده که اصل آن معلوم نیست چی بوده و کجا بوده؟ و برایش ایدئولوژی ساختند و آن را جهانی کردند. می‌گوید در دوران استعمار 200- 300 سال پیش افسران انگلیسی وقتی از هند آن‌جا را گرفتند چوگان ایرانی را به اروپا بردند و قبل از آن به روم رفت. کشتی پهلوانی، ورزش سنتی ایرانی که اول در گود نرمش کن، بدنت را گرم کن، ذکر بگو، وقتی که دارید ورزش می‌کنید ذکر بگویید که هم روح من پاک باشد و هم جسم من آماده یک رقابت سالم باشد. تیراندازی و پرتاب نیزه. در ایران سابقه چند هزار ساله دارد این آرش کمانگیر، افسانه‌ای است که هزار سال پیش فردوسی به عنوان یک اسطوره از آن نام می‌برد که می‌گوید یک کمانگیر مرز ایران را معلوم کرد تا فدا کردن جان خودش. تمام نیرو و حیاتش را در کمان گذاشت که این تیر تا هرجا که برود مرز ایران باشد.

خب شما ببینید ما در سنت ادبی و تاریخی خودمان، یک ورزشکار نمی‌تواند فقط به خودش بیندیشد. مسئله شخصی نیست شخصی هم هست، اما فقط شخصی نیست. شخصی البته هست یک کسی تلاش می‌کند خب دلش می‌خواهد خودش محترم باشد مشهور باشد جایزه بگیرد برایش دست بزنند این چیز خوبی است عیبی ندارد همه ما دوست داریم محبوب باشیم خداوند در همه ما گذاشته، اشکالی هم ندارد رقابت سالم هم خوب است بدون کینه و بدون تحقیر، بدون تقلب، همه این‌ها می‌شود رشد بشر. با این‌ها که باشد همه‌اش سقوط بشر می‌شود. یعنی ورزش خوب، ورزش بد. مسابقه خوب، مسابقه بد. مدال خوب، مدال تمیز، مدال کثیف. ولی وقتی که در سنت تاریخی ما یک کمانگیر برای این که مرز ایران را با کمانش تعیین کند جانش را آگاهانه می‌دهد طبق همین اسطوره و افسانه‌ای که فردوسی نقل می‌کند این خیلی قشنگ است یعنی من از قوی‌ترین کمانگیران جهان هستم ولی از کمان نمی‌خواهم فقط فرصت شخصی بردارم. من می‌خواهم یک فرصت ملی برای وطنم، برای مردمم ایجاد کنم جان من فدای این برندگی. یک وقت یک کسی است که می‌خواهد مدال بیاورد حاضر است وطنش را فدای خودش بکند! من اصل هستم وطن فرع است! خب ما ورزشکاری داشتیم که این قدر شرف نداشت بلند شد رفت در غرب شکایت کرد که ایران را در یک رشته ورزشی در جودو محکوم و محروم کند! یک کسی که این‌جا ورزشکار بوده با پول این ملت رشد کرده با تیم این ملت رفته جایزه برده بعد می‌رود آن‌جا خیانت می‌کند که ملت تو را حذف کنند و تحقیر کنند یک ورزشکارانی هم هستند ایرانی، در بین خود شماها، و هم بعضی از ملت‌های دیگر مثل آرش. جانم را می‌دهم نمی‌گذارم ملت من تحقیر بشوند یا محروم بشوند یا به آن‌ها فشار بیاید. بعضی از این‌ها کنار دشمن رفتند و دارند تلاش می‌کنند که ایران را از مسابقات بین‌المللی محروم کنند. دنبال بهانه‌هایی می‌گردند که فوتبال محروم بشود، والیبال محروم بشود، جودو محروم بشود، این‌ها درست در نقطه مقابل آن چیزی هستند که دشمنان ایران از دو هزار سال پیش راجع به ایران حرف می‌زدند. می‌گوید جوانمردی از تیراندازی و اسب‌سواری و چوگان جدا نمی‌شود. می‌گوید این ایرانی‌ها و بعضی از ملت‌های شرقی که قهرمانان تیراندازی و اسب‌سواری و چوگان بودند این‌ها را معمولاً از نظر اخلاقی هم همه قبول‌شان داشتند به فقرا به یتیمان کمک می‌کردند. پول گیر می‌آوردند در محله با زنان بیوه و بی‌سرپرست و خانواده‌های فقیر و بیمار تقسیم می‌کردند. این‌طوری قهرمان تیراندازی و اسب‌سواری بودند.

ورزش ایران قبل از انقلاب مدالی که آورده فقط در المپیک مونته‌رئال بوده 1976 یک نقره آورده و یک برنز. بعد از انقلاب شما المپیک‌هایی داشتید که، مثلاً ایران المپیک 2012 در لندن، 7 طلا، 6 نقره، 2 برنز. یا این مدال‌هایی که خود شماها آوردید مدال رشته شما از 7- 8 رشته دیگر بیشتر مدال آورده است.

حالا ببینیم ریشه المپیک چیست؟ سمبل المپیک یک مجسمه مشهور یونانی است که همه در برابر آن باید ادای احترام کنند. آن مجسمه زئوس است. زئوس کیست؟ هرکول کیست؟ این‌ها خدایان خرافات یونانی هستند. خدایان مختلف. عرب قبل از اسلام لات، منات، عزّی. هند چی و چی. این‌ها در غرب خدایان و الهه‌های رومی و یونانی بودند این‌ها معتقد بودند که خداها مثل آدم‌ها زاد و ولد دارند این خدا با آن خدا ازدواج می‌کند این خدا بچه آن است و آن بابای این است و شاید هم این که نماز می‌خوانیم «لم یلد و لم یولد» خدا نه می‌زاید و نه زاده می‌شود نه این که خدا پدر دارد مادر دارد، این تفکر آن موقع در تمام جهان حاکم بوده، همین الآن هم هست. شما می‌دانید ما همین الآن مثل زمان پیامبر(ص) نزدیک 2 میلیارد بت‌پرست داریم؟ یعنی الآن شما به هند و شرق بروید ببینید دقیقاً جلوی مجسمه‌ها همان بت است. حتی کشورهای صنعتی، من یک وقتی دانشگاه توکیو دعوت بودم بعد از سمینار که تمام شده بود دو – سه‌تا استاد توکیو بودند استاد رشته‌های خیلی بالا مثل هوا- فضا، این مذهبی‌هایش بودند. گفت من می‌خواهم به زیارت و بتخانه بروم. گفتم اگر می‌شود من هم بیایم رفتم دیدم یک آقای دکتر پروفسور 7- 8 تا بت هم جلویش هست، زمستان هم بود، لباس کاموایی به آن‌ها پوشانده بودند که این خداها سرما نخورند. آب جلوی آن‌ها گذاشته بودند بعد نذر می‌کردند دخیل می‌بستند خیلی برایم جالب بود که در توکیو استاد برجسته یک رشته فوق مهندسی در یکی از صنعتی‌ترین کشورهای جهان به لحاظ علمی و فنی، اما به لحاظ فرهنگی هنوز در دو هزار سال پیش است قشنگ بت می‌پرستید و نذر می‌کرد!

در یونان هم این‌ها بود می‌گویند خدای آتش، الهه فلان، خدای نر و خدای ماده داشتیم، زن و مرد. در ایران قبل از اسلام هم بود ما یک عالمه خدا داشتیم بعد این خدا با آن خدا قهر می‌کرد بعد این خدا با زن آن خدا ازدواج می‌کرد و بچه می‌آوردند این می‌گفت این بچه من است آن خدا می‌گفت نخیر بچه توست، این حرف‌ها بوده. خدایان یونان هم از کوه المپ و این شهر المپیک که از آن‌جاست بین آن خداها دعوا می‌شود بعضی از خداها خوش اخلاق‌تر بودند و بعضی‌ها یک مقدار عصبی‌تر بودند بعضی‌هایشان تیم قوی‌تری داشتند بعضی‌هایشان تازه بالغ بودند و هنوز در خدایی تجربه نداشتند این‌ها با هم دعوا کردند جنگ خدایان، بالاخره یک خدا پیروز می‌شود و یک خدا شکست می‌خورد و آتش المپ، آتش مقدس که نباید دست انسان بیفتد یکی از این خدایان به بقیه خدایان خیانت می‌کند این آتش را به دست چی می‌رساند، و هرکول هم نیمه خدا نیمه آدم است. از طرف مادر مثلاً فلان و از طرف پدر هم فلان. از یک طرف خداست و از یک طرف هم آدم است این هرکول است. اگر این افسانه‌ها را الآن کسی برای کسی تعریف کند می‌خندد یک بچه هم می‌خندد. می‌گوید برای سرگرمی خوب است این‌ها مبنای اعتقادی و فرهنگ این‌ها بود. مجسمه زئوس در مسابقات المپیک یک سهم مقدسی دارد و به عنوان موجود مقدس و به عنوان نماد خدایان باید در برابر آن ادای احترام کنی. می‌گویند این جشن المپیک آن موقع در المپ یک جشن مذهبی بود مثل الآن که المپیک ورزش و تفریح و پول و شهرت است این چیزها نبوده، همان موقع هم که آن‌جا بوده یک جشن مذهبی بوده، المپیک چه بوده بعد به شما می‌گویند ورزش را با مسائل دینی و فرهنگی قاطی نکنید! ایران و اسلام برای خودتان این‌جا صحن ورزش است! شما کجای ورزش را با این مسائل درگیر نکردید؟ خرافات 3 هزار پیش خودتان را آوردید و الآن همه ورزش‌های دنیا باید به خدایان شما احترام بگذارند! جشن مذهبی که به زئوس خدای خدایان و شاه خدایان باید ادای احترام کنند حالا همه ورزشکاران دنیا با هر دین و ملیت و قومیتی چه بفهمد و چه نفهمند چه قبول داشته باشی و چه نداشته باشی باید بیایی احترام بگذاری. مشعل المپیک یک نمادی در تاریخ یونان دارد. من نه می‌گویم خوب است نه بد است، یونانی است برای چه همه دنیا باید یونانی عمل کنند چون غربی است. غرب که ریشه‌های آمریکایی و انگلیسی ندارند ریشه‌های تاریخی‌شان را به یونان و روم بردند هرچه فیلم برای روم و یونان می‌سازند می‌گویند در واقع می‌خواهند بگویند این‌ها نماد ماست. افسانه‌هایی که راجع به المپیک است. هرکول کیست؟ یک اسطوره، یک افسانه خرافاتی در تاریخ یونان که نیم خدا و نیم انسان است. یک بچه دورگه است حالا همه ما باید از آن تجلیل کنیم. دوتا خدای یونان باستان زئوس و کرونوس این دوتا خدا سر ارتفاعات و تپه المپیا با هم جنگیدند این می‌گوید برای من است و او هم می‌گوید نخیر برای من است! بین دوتا خدا دعوا شده. در این افسانه‌ها و اساطیر زئوس پیروز می‌شود و می‌گویند جشنی که به نام ریشه جشن المپیک است جشن پیروزی زئوس بوده است این خدا برده آن خدا باخته، برای او جشن پیروزی گرفتیم حالا این مسابقات المپیک به یاد پیروزی این خدا بر آن خدا تشکیل می‌شود حالا همین‌ها را ما و شما نمی‌دانیم که المپیک عیبی ندارد باید هم الآن شرکت کنیم و مدال هم بیاوریم ولی می‌خواهم بفهمیم که این‌ها حتی خرافات خودشان را هم بر دیگران تحمیل می‌کنند بعد اگر بخواهید بگویید در فرهنگ من زن کرامت دارد و بی‌حجاب بیرون نمی‌آید زن باید پوشیده باشد و من اجازه نمی‌دهم در ورزش به من نگاه جنسی کرده بشود. در دانشگاه به من نگاه جنسی بکنید. وقتی ارزش زن به بدن و برهنگی‌اش داده شد این عین مردسالاری است. این را بدانید مردهای دنیا مخالف حجاب خانم‌ها هستند برهنگی زن عین مردسالاری است ما با اسرائیل این رژیمی که وجودش روی خون و کثافت بنا شده و یکسره هم علیه ایران توطئه می‌کند ما نمی‌خواهیم با این‌ها کشتی بگیریم چون کشتی با این، معنی‌اش این است که من تو را به رسمیت شناختم هر کاری کردی قبول است هرچه خون خوردی نوش جانت! من مدال را ولو از توی مدفوع و خون باشد قبول می‌کنم! من حاضرم به میلیون‌ها انسان جنایت بکنی ولی به جایش من مدال بیاورم. خب این با آن انسان ایرانی و با ریشه‌های ورزش تاریخ ایران سازگار نیست. بعد جالب است در این جشن المپیک که می‌گویند ریشه تاریخی‌اش برای دو هزار سال پیش است اولاً فقط مردان آزاد نه برده، و سرمایه‌دار حق داشتند شرکت کنند دموکراسی غرب را هم می‌دانید که تا مدت‌ها حق رأی فقط برای مرد بوده نه زن. برای سرمایه‌داران نه فقرا. برای نژاد خاصی، یونانی بعد آنگلوساکسون نه سایر نژادها که به همه بربر می‌گفتند. مسابقات جشن مذهبی زئوس. حالا بعد، زنان چی؟ نگاهشان به بدن زن، می‌گفتند دختران مجرد را می‌پذیریم که بیایند جلوی ما و آن‌ها لخت بشوند ورزش کنند یعنی بدن زن، زن نیمه برهنه به شرطی که دختر مجرد باشد حق داشت بیاید و جلوی مردها معمولاً شاهان و سرمایه‌داران حکومت‌ها. زنی که شوهر دارد یک حریمی دارد. اول دو بوده، بعد چندتا ورزش‌های رزمی، نیزه‌پرانی، ارتش یونان، تیر و کمان، کشتی، نیزه‌پرانی، دو، همه‌اش رزمی بوده. مردان برده، اول به برده‌ها اجازه نمی‌دادند آزاده و پولدارها، این تفریح سرمایه‌دارها بود مردم هم نمی‌آمدند ببینند مردم را راه نمی‌دادند که بیایند المپیک ببینند این ورزش اشراف و سرمایه‌دارها بود با یک خصوصیت‌های خاص. بعد کم‌کم دیدند که این ورزش‌ها را می‌شود یک مقدار شیرین بشود و جدی بشود و همدیگر را بزنند. منتهی ما که نژاد برتر هستیم از این بربرها بیاوریم این‌ها بزنند همدیگر را بکشند. این گلادیاتورهایی که درست کردند که از اسرا و ملت‌های دیگر، این‌ها که یک مقدار بدن و زیبایی اندام و قدرتی دارند این‌ها بیایند مثل دوتا حیوان درنده به جان هم بیفتند بزنند همدیگر را بکشند ما بخندیم. همین الآن هم بخشی از ورزشکاران حرفه‌ای در دنیا دارند نقش همان گلادیاتورها را بازی می‌کنند منتهی کشته نمی‌شوند ولی باید عمرشان را بگذارند برای این که سرمایه‌دارها کیف کنند. سرمایه‌دارها این‌ها را مثل برده خرید و فروش کنند. همین الآن بعضی از ورزشکاران حرفه‌ای در دنیا قیمت‌هایی دارند. ورزشکاران حرفه‌ای گاهی بردگانی می‌شوند که قیمت‌هایشان فرق می‌کند. شما بردگان مدرنی دارید که چند میلیون دلار یا یورو دارد معامله می‌شود مخصوصاً این سلبریتی‌ها در فوتبال و بعضی از رشته‌های خاص. برده‌هایی هم هستند ارزان‌ترند این نگاه سرمایه‌داری، برده‌داری، نگاه سکس و برهنگی، نگاه جمع ثروت و قدرت، این‌ها که همه وارد این ورزش‌ها شده، بخصوص اول قرن 20 و آخر قرن 19 به بعد. می‌گوید مردم مدیترانه زنان و مردان‌شان برهنه نبودند و حاضر نمی‌شدند برهنه بیایند حتی مردهایشان در مسابقات شرکت کنند. آن‌ها گفتند خیلی خب شما را راه نمی‌دهیم یک ورزشی درست می‌کنیم که هرکس دوست دارد برهنه بیاید بدنت باید دیده بشود مهم نیست که برنده می‌شوی باید بدن‌تان کاملاً دیده بشود این ژیمناستیک را با یک چنین انگیزه‌ای درست کردند البته ژیمناستیک ورزش بسیار خوبی است اما نوع لباس و پوشش آن که کاملاً باید بچسبد همه بالا و پایینی‌هایت باید دیده شود. ریشه آن کلمه یونانی است به معنی برهنه. مفهوم برهنگی و بدن‌پرستی و بدن‌نمایی را هم وارد ورزش کردند. ما می‌خواهیم ورزش کنیم چرا باید لخت بشویم؟ یکی دو ماه پیش، الآن به اینترنت رجوع کنید شاید هم دیده باشید روز دوچرخه‌سواری بود که به احترام طبیعت ماشین نبریم هم برایمان خودمان خوب است و هم بسیار کار قشنگی است. 20- 30 هزار آدم در بعضی از شهرهای اروپایی آمدند و گفتند ما همه می‌آییم منتهی لخت مادرزاد می‌آییم! آخه چه ربطی دارد؟ روز دوچرخه است چرا شلوارت را درمی‌آوری؟ مگر نمی‌شود با شلوار دوچرخه‌سواری کرد؟ چندهزار مرد و زن لخت کامل سوار دوچرخه دارند می‌روند!‌ به هر بهانه‌ای باید لخت شد؟ این همان غربی است که صد سال پیش تازه دوربین فیلمبرداری آمده بود وسط خیابان‌های لندن کاشته تمام خانم‌های لندن باحجاب هستند صد سال پیش همه‌شان باحجاب هستند یعنی اگر آن فیلم را نشان بدهید از تهران الآن ما لندن خیلی اسلامی‌‌تر بوده، صد سال پیش این‌طوری بوده، همه با حجاب. حالا کاری کردند که وزارت تنهایی درست شده. وزارت تنهایی یعنی از بس همه تنها هستند من نمی‌دانم مثلاً وزیر تنهایی می‌خواهد دستور بدهد که تنها نباشید، خب وقتی که برهنگی آمد بعد فروپاشی اخلاق جنسی، بعد فروپاشی خانواده، بعد بی‌ناموسی، بی‌تعهدی، بی‌وفایی، بعد عشق از بین می‌رود، شهوت برجسته می‌شود وقتی برهنه می‌شوید انسانیت تو به حاشیه می‌رود و جنسیت تو بالا می‌آید. ما وقتی لباس تن‌مان است ما نه زن هستیم نه مرد، انسان هستیم. وقتی برهنه می‌شویم دیگر یا زن هستیم یا مرد. حالا جالب است می‌گوید همان موقع قرن‌ها پیش مردم مدیترانه، مردان‌شان هم می‌گفتند ما اگر در این مسابقات بیاییم لخت نمی‌آییم چه برسد به زن‌هایشان. گفتند به درک که نمی‌آیید. کلمه ژیمناستیک را به همین معنا به کار بردند به معنای ریشه یونانی یعنی برهنه یعنی ما از این به بعد ورزش را به شرطی می‌پذیریم که جزء آن برهنگی و اختلاط جنسی باشد. و الا آن ورزش به درد نمی‌خورد. یعنی ورزش از اخلاق فاصله گرفته، ورزش با سکس بدون اخلاق درآمیخت. ورزش با پول و سرمایه، ورزش نژادی با نژادپرستی درآمیخت و گفتند هر نژادی ما نمی‌پذیریم این نژادهای خاص باشد. غیر خودمان راه نمی‌دهیم شما آدم نیستید که ما بخواهیم با شما مسابقه بدهیم. یونانی‌ها برهنگی را بد نمی‌دانستند این‌ها قرن‌ها پیش تمام شده است تا قرن‌ها پیش نه هیچ بحثی از المپیک بوده، نه از المپ بوده، همه این‌ها برای 120 سال پیش است کل این چیزهایی که الآن در دنیا می‌بینید المپیک جام جهانی، این مسابقه به نام فوتبال، این ژیمناستیک و قوانین آن، همه این‌ها برای این 120 سال اخیر است. و همه این‌ها بخصوص از جنگ جهانی دوم به بعد یعنی از 80 سال اخیر است یعنی 100 سال پیش اصلاً این بحث‌ها در دنیا نبوده است. مسابقات جهانی، المپیک، تیراندازی، فوتبال اغلب این ورزش‌ها اصلاً به این شکل نبود. فوتبال ریشه چینی داشته، قرن‌ها بعد در مدارس خصوصی سرمایه‌دارها در لندن انگلیس‌ها آوردند آن را تغییراتی دادند که اغلب قوانین این ورزش‌های المپیک هم آنان آن موقع آخر قرن 19 نوشتند و عمدتاً هم انگلیس‌ها. آن دوران این‌ها در دنیا ابرقدرت بودند و دستور می‌دادند هرکاری می‌شد اول انگلیس‌ها و در رده بعد هم فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها. فقط اشاره می‌کنم خود شما بهتر می‌دانید ورزش‌های شرقی که الآن وارد المپیک شده مثل تکواندو، کاراته، جودو، ریشه همه اینها در مذهب بوده، و دفاع شخصی و رزمی. در همه جای دنیا همه ورزش‌ها 1) ریشه مذهبی معنوی داشتند حالا یا خدایان و خرافات یا توحید. و همین‌طور همه این‌ها ریشه نظامی و جنگی داشتند بقیه که نداشتند بعداً به تدریج بوجود آمدند یا آن‌ها با هم ترکیب شدند و تغییراتی در آن دادند اولین ریشه‌های ورزش‌های رزمی در شرق مربوط به معبد شائولین می‌شود آن که در تاریخ رسماً می‌گویند. معبد شائولین کیست؟ بودایی‌هایی بودند که بودیدارما که از هند به چین می‌رود و این نگاه معنوی و اصلاحاتی را در هندوئیزم ایجاد بکند و بودیزم را گسترش بدهد این توی مسیرش به معبد شائولین می‌رسد می‌بیند یک عده راهبان بودایی هندو آن‌جا هستند که این‌ها خیلی ضعیف و زرد هستند هرکس از آن‌جا رد می‌شود یک کتکی این‌ها را می‌زند! مخصوصاً راهزن‌ها می‌آیند این‌ها را لت و پار می‌کنند هرچه دارند می‌برند و این‌ها هم هفته‌ای یک بار کتک می‌خورند دوباره زخم‌هایشان را می‌بندند. ایشان می‌آید می‌گوید به شما یاد می‌دهم که چگونه از خود دفاع کنید. ورزش‌های رزمی شرق ریشه‌اش به معبد، عبادت برمی‌گردد و آموزش رزمی برای مبارزه با ظالم و راهزن، با طاعوت، دفاع از مظلوم این هم آن‌جاست که تا همین الآن هم راهبان معبد شائولین هنوز هم مطرح هست و سابقه‌های چند هزار ساله دارد مهارت‌شان در این است. در کره و ژاپن همین‌طور است. هنرهای رزمی که بعد ورزش شده، همه این‌ها با بودیزم و آیین زِن ارتباط دارد. آن‌ها فرهنگ‌شان را تفکیک نمی‌کنند می‌گوید تو می‌خواهی کاراته یاد بگیری باید لباسی که ما می‌گوییم بپوشی، باید به سبک ما ادای احترام بکنی، باید شعاری که ما می‌دهیم بدهی به زبان ما هم بدهی نه به زبان خودت. باید به زبان کره‌ای، ژاپنی و چینی بگویی. خب این‌ها راجع به ورزش‌هایشان این‌طوری بودند آن غرب این هم شرق! این‌قدر تعصب دارند که لباس ما، فرهنگ ما حتی خرافات ما را هم باید به آن‌ها احترام بگذارید باید جلوی زئوس ادای احترام کنید. زئوس کیست؟ نه باید این کار را بکنید. حالا شما فرض کنید بعضی از اساطیر را که ما در شاهنامه داریم فردوسی آدم اسلامی بزرگ است از متفکران اسلام و شیعه است هزار آیه و حدیث را فردوسی در شاهنامه به شکل شعر ناظر به ایران پیش از اسلام گفته است. همین الآن ما جرأت داریم یکی از اساطیر شاهنامه را به دنیا بگوییم این ریشه ورزش ایرانی بوده، شما اگر چوگان و کشتی می‌خواهید باید این آداب ایرانی را رعایت کنید و باید یک کلمه ایرانی هم بگویید. مثل بگویید دمت گرم! اول که می‌خواهی شروع کنی باید بگویی دمت گرم! چرا ما نمی‌گوییم؟ چرا ما جرأت نداریم؟ چرا این‌ها سنت‌های خرافی چند هزار سال پیششان را شرق و غرب زنده کردند و جهانی کردند. این همه فیلم می‌سازند. ما بچه بودیم این بروسلی که آمد این کاراته چینی با بروسلی شناخته شده یعنی هر وقت فیلم بروسلی می‌رفتیم صبح توی مدرسه ده – بیست نفر لت و پار بودند! جیغ و کتک. خب این‌ها با سینما آمدند یک هنر رزمی که ریشه‌های اساطیری غیر منطقی دارد و خرافی است این را به یک چیز ملی برای خودشان تبدیل کردند من الآن کوچه‌های نیویورک را یاد گرفتم که آن ساختمان کجاست؟ اولش کجاست؟ آن‌جا که آرتیست فیلم را کشتند این جا بود. دارد تبلیغ می‌کند زنانه مردانه نداریم. حالا بعضی از ورزش‌ها مثل کشتی و فوتبال تکلیفش معلوم است اما ورزش‌های دیگر چی؟ حالا شما دیدید عمداً داور زن برای دوتا مرد، مرد برای زن، صحبتش این است که چرا ما تا الآن ورزش را زنانه مردانه کردیم؟ یکی‌شان جواب داد گفت به همان دلیل که هنوز دستشویی‌هایمان زنانه و مردانه است. اگر هر وقت این حل شد این را هم می‌شود حل کرد. آن یکی جواب داده که چرا نه؟ یعنی این‌ها چیزی به نام شرم، حیا، حریم، برای زن، مرد، اخلاق جنسی نمی‌شناسند و این فرهنگ را وارد ورزش و المپیک کردند و دارند می‌کنند. بعد به شما می‌گویند که تو نباید شما نباید باحجاب بیایید ورزش کنید آن وقت، وقتی که خانم‌های ما باحجاب رفتند مدال‌های جهانی گرفتند در دنیا هیچ کس غیر از زنان ایرانی نبودند الآن 25 کشور جهان در رشته‌های مختلف گاهی خانم‌هایشان باحجاب می‌شوند حتی المپیک قبل، - نمی‌دانم دوستان دقت کردند یا نه، - تنها زنی که برای شمشیربازی آمریکا مدال طلا آورد یک خانم سیاهپوست باحجاب و مسلمان آمریکایی بود او با حجاب آمد و تنها مدال طلای شمشیرزنی را او برای آمریکا آورد که من از تنها مدالی که آمریکا آورد خیلی خوشحال شدم همین خانم بود. این‌ها ترسیدند که زن می‌خواهد با حفظ کرامت خود مدال بگیرد. من اجازه نمی‌دهم جنسیت خود را مقدم بر انسانیتم بدانم. من نه زن هستم نه مرد هستم ما ورزشکار هستیم. خب شما ضد اخلاق را وارد ورزش کردید سیاست را وارد ورزش کردید ما چقدر در المپیک‌ها و ورزش‌های جهانی از 70- 80 سال پیش تحریم داشتیم. از همان اول المپیک سیاسی بود. وقتی که در المپیک یک سیاهپوست آمریکایی مدال آورد چون هیتلر قائل به نژادپرستی بود حالا این سیاهپوست‌ها در آمریکا همه جا قربانی نژادپرستی بودند حالا این آمد برنده شد هیتلر را نشان می‌دهد که دارد آتش می‌گیرد همین کار را شوروی و کمونیست‌ها کاملاً المپیک‌شان سیاسی بود. آمریکا، انگلیس، فرانسه همه این‌ها المپیک‌هایشان سیاسی است. می‌دانید تعداد کشورهایی که به المپیک می‌آیند از تعداد کشورهای جهان بیشتر است؟ حالا بگویید چطور؟ تعداد کشورهایی که در جام جهانی در المپیک می‌آیند از تعداد کشورهای رسمی جهان بیشتر است. چون یکسری کشورهایی هستند که هنوز به رسمیت شناخته نشدند سر آن دعواست آن را این‌ها زود به رسمیت می‌شناسند. مثلاً چین سر تایوان دعوا دارد، فلان کشور راجع به فلان جا دعوا دارد هرجا که به نفع‌شان هست آن کشور را می‌گویند عیبی ندارد مستقل بیا تیم بیاور هرجا که علیه آن‌هاست اخراجت می‌کنند و به رسمیت نمی‌شناسند همین‌طور که کاراته می‌روید و اسم آن را نمی‌گذارند عوض کنید لباس آن را نمی‌گذارند عوض کنید شعارش، ادای احترامش، باید عین او رفتار کنید حتی خودشان با خودشان حساب و کتاب دارد. کاراته ریشه چینی داشته اسم آن تانگ‌سو بود یعنی مشت‌زنی به شیوه تانک. تانک نه این تانک‌های ما بلکه یک تانکی آن‌جا بوده، این وقتی به ژاپن می‌آید می‌گویند ما نمی‌گوییم تانک‌سو اسم آن را عوض می‌کنیم می‌گوییم کاراته، کارا یعنی همان تانک و تِه یعنی مشت‌زنی. یعنی مشت‌زنی با دست به این شیوه. حالا این‌ها رفت کره بعد به ژاپن می‌آید. ژاپنی‌ها گفتند باشد کاراته می‌گوییم منتهی این کاراته آن کاراته نیست! کلمه کارا ما به تانک کاری نداریم کاراته یعنی مشت‌زنی با دست خالی. جنگ با دست خالی! یعنی ما این کلمه را ژاپنی‌اش کردیم حتی ما حاضر نیستیم کلمه چینی یا کره‌ای استفاده کنیم چندتا قاعده آن را تغییر می‌دهیم این کاراته ژاپن است ربطی به تانک‌سو چینی و کره‌ای ندارد. جوجیتسو ورزش رزمی و جنگ تن به تن است بقیه‌اش هم همین است. حالا این‌ها در آخر قرن 19 و قرن 20 این‌ها را آوردند و مکتب‌های رزمی درست کردند همه‌اش هم با ادیان، و در شرق با معنویت‌های شرقی مخلوط است معنویت‌های خوب و بدش، هم شرک و خرافه‌اش هم حرف‌های حساب معنوی و اخلاقی‌شان بالاخره روح عیاری در ورزش شرق هم بود همین سامورایی و سامورایی کسی بود که اگر به او توهین می‌شد یا نمی‌توانست پیروز بشود خودکشی می‌کرد! حالا خودکشی کار درستی نیست ولی یعنی این‌قدر غیرت داشت. سامورایی وقتی می‌دید شکست خورده و به وظیفه‌اش عمل نکرده، قولی داده عمل نکرده با همان خنجر خودش،‌ خودش را می‌کشت. به اصطلاح خودکشی قهرمانانه. این در ژاپن بود الآن هم ژاپن بالاترین آمارهای خودکشی را دارد ولی این ربطی به آن فرهنگ سامورایی ندارد. خودکشی‌های حالا افسردگی از تنهایی و بی‌هدفی است که محصول سرمایه‌داری غرب است. این خودکشی کجا آن هاراگیری که خودکشی قهرمانانه بوده کجا. حالا کار غلط است ولی آن یک معنای دیگری داشت. او می‌گفت من این‌قدر غیرت دارم که حاضر نیستم ننگ را بپذیرم این پایین‌تر از آن حدهاست. لااقل به اندازه شرق و غرب ما مسئولین ورزش کشور، دانشگاه‌ها و دانشکده‌های تربیت بدنی، اقلاً به اندازه شرق و غرب یک صدم آن‌ها کار فرهنگی و نظری بکنیم. ایران در ورزش جهان جزو قدیمی‌ترین ملت‌هاست در اخلاق ورزشی و سلوک انسانی جزو قدیمی‌ترین‌هاست. بعد از اسلام هم که آن نقاط شرک و خرافات و آن نقاط منفی به حاشیه رفت و نقاط مثبت اضافه شد. چطوری آن‌ها هر کاری می‌خواهند می‌کنند و ما می‌پذیریم ولی ما حق نداریم تکان بخوریم.

خب من خیلی وقت شریف شما را گرفتم. می‌خواستم سه‌تا نکته را عرض کنم: 1) خودمان را باور کنیم. ما بعد از انقلاب در همه چیز تحریم بودیم ما در تحریم صددرصد علمی بودیم الآن در 12 رشته برتر، ما جزء 5 کشور، 10 کشور یا 2 کشور اول جهان شده‌ایم. ما در جنگ، حالا ایشان فرمودند، اولاً ایشان را نسل جدید نمی‌شناسند آقای سردار مرتضی قربانی اولاً باید شهید می‌شد من نمی‌دانم چرا دقیق نمی‌زدند تیراندازی خوبی نداشتند! ایشان در آزادسازی خرمشهر... می‌خواهم بگویم این‌ها بلد نیستند تبلیغات بکنند وقتی حرف می‌زنند می‌گوید خیلی خب پیرمرد. این‌ها بلد نیستند حرف بزنند این‌ها بلد هستند عمل کنند. آن زمان ایشان فرمانده لشکر بود من یک بسیجی ساده بودم ایشان در فتح فاو، عبور از اروند، در آزادی خرمشهر، در ده‌ها درگیری عملیات‌هایی که احتیاج به شجاعت، فداکاری، خلاقیت داشت، حالا ایشان خودش یک نمونه را گفت، گفت ما 15 نفر 450 نفر را اسیر کردیم! خودمان هم نفهمیدیم چطوری. این روحیه می‌تواند ما را در همه رشته‌ها قهرمان جهان کند. امثال ایشان، حالا قاسم سلیمانی خدا خواست شناخته شد و الا خیلی از این‌ها بودند که رفتند کسی هم آن‌ها را نشناخت اسم‌شان را هم کسی نشنیده. این‌ها کسانی بودند، من هر وقت در کار خودم کم می‌آورم بعضی از بچه‌ها یادم می‌آید که از آن‌ها خجالت می‌کشم.

برادرها و خواهرها اکثر شما سن‌تان به آن موقع نمی‌رسد. بعضی‌هایتان یعنی آن‌هایی هم که سن‌شان می‌رسد ممکن است این‌ها را مستقیم ندیده باشند. وقتی به میدان مسابقات جهانی المپیک می‌روید به یاد این بچه‌ها باشید این‌ها هیچی به دست نیاوردند دنبال هیچی نبودند نه شهرت، نه نام، نه پول، هیچی نمی‌خواستند فقط آمده بودند برای ایران و ملت ایران و اسلام فدا بشوند. من می‌دانم شما زحمت می‌کشید مدال می‌آورید استحقاق جایزه‌های بزرگ دارید خب حالا این‌ها یا پول ندارند یا بلد نیستند نمی‌دهند دیر می‌دهند قطعاً به اندازه آن‌ها نمی‌دهند همین الآن کشورهای خاصی هستند دلار نفتی به مدال‌آوران ما می‌دهند می‌گویند برای ایران نکن. خیلی سخت است یک کسی 6 ماه، دو سال تمرین کند زحمت بکشد بعد مسابقات شهری، ملی، تیم ملی، جهانی، المپیک بعد آن‌جا مدال بیاورد مگر این کار کوچکی است؟ و حق شما ادا نمی‌شود. شما باید سلبریتی بشوید نه یکسری آدم‌هایی که نه به کشورش نه به اخلاق و نه به خانواده خودش تعهد دارد، این‌ها باید چهره بشوند. گاهی آن‌طوری که می‌خواهید نیست ولی آن وقتی که به مسابقات می‌روید به شما می‌گویند باید با اسرائیلی مسابقه بدهی، باید حجابت را برداری، آن لحظه به یاد این بچه‌ها باشید چون بعداً همه این‌ها جلوی ما را می‌گیرند. بچه‌ای که 48 ساعت نه چیزی خورده بود نه استراحت کرده بود و بیهوش افتاده بود ما نمی‌دانستیم چه کسی خواب است چه کسی بیهوش و خسته است؟ دشمن داشت می‌آمد، من یادم هست دو سه نفر افتاده بودند فرصت نبود ببینم این شهید است یا خواب است؟ تکانش می‌دادیم جواب نمی‌داد لگد محکم به او می‌زدیم اگر زنده بود یک آخ می‌گفت اگر شهید است که هیچی. به بچه‌ها می‌گفتم بلند شو تانک‌ها آمدند می‌گفت هر وقت به 50 متری رسیدند من را بیدار کن، این‌قدر خسته، این‌قدر شجاع و این‌قدر محکم. قایق آورده بودند که قایق کم است این منطقه شیمیایی شده، این منطقه را ترک کنید باید آنطرف برویم دسته‌ای که ما توی آن بودیم می‌گفتند قایق کم است تو برو، می‌گفتند قایق برای نصف ما هست. دعوا بود، می‌گفتند شماها بروید ما هستیم. و فرمانده ما با آن بچه‌هایی که بودند با ما ماند. خود فرمانده ماند این‌ها ماندند. الآن یک جنگی می‌گویند و می‌خوانید این فیلم‌ها جنگ را نشان نمی‌دهد.

این مسائل را عرض کردم که این‌ها که می‌گویند ورزش سیاسی نیست، ایدئولوژیک نیست، ورزش و سینما و المپیک‌شان و همه چیزش سیاسی است. الآن بعضی از کشورها را با پرچم کشور خودشان اجازه ندادند توی المپیک اخیر بیایند چون با هم دعوا داشتند. مگر آمریکا در عراق و افغانستان آن یکی در آن‌جا مگر نکردند؟

 چطوری است که شما هستید آن‌ها نیستید؟ چرا در فلان‌جا که منافع سیاسی شما هست این تحریم می‌شود آن یکی که نیست تحریم نمی‌شود. این‌ها سیاسی است، ایدئولوژیک است به ما و شما می‌گویند سیاسی نباش. حتی خرافات خودشان و ارزش‌های خودشان، لباس خودشان، شیوه ادای احترام‌شان را ما باید رعایت کنیم و الا می‌گویند ما اجازه نمی‌دهیم شما ورزش ما را انجام بدهید ولی ما این عِرق و تعصب را باید در خودمان ایجاد کنیم. امیدوارم انشاءالله در این المپیک جدید و مسابقات جهانی فدراسیون یعنی شماها جزو مدال‌آورترین بخش‌های ورزش کشور باشید به جای بعضی ورزش‌ها که سروصدا و پولش خیلی است ولی مدال ندارد ما هرچه منتظر مدال هستیم هر بار هم مسابقات می‌شود یک بازی را بردیم باز دوتا را باختیم. این رشته‌های شما از جمله رشته‌هایی است که آخرش ملت گریه نمی‌کنند خوشحال می‌شوند.

من عذر می‌خواهم حرف‌های تکراری زدم و وقت‌تان را گرفتم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha